بزرگترین تغییر در جغرافیای سیاسی در 50سال گذشته مسلما در سال 1973 و با توافق اوپک ایجاد شد. از آن به بعد عربستان سعودی و ایالات متحده فروش نفت را به صورت انحصاری با دلار انجام دادند.
پایگاه خبری تحلیلی یزدفردا (yazdfarda.ir) :دیپلماسی ایرانی: اگر بخواهیم عاملی را که منحصرا سوخت امپریالیسم آمریکا را تامین کرده و زمینه آرمان های هژمونیک آنها را فراهم می کند، نقش دلار به وضوح مشخص خواهد بود. کشف نقش عمیق دلار در اقتصاد جهانی ضروری است تا از این طریق تحولات ژئوپلیتیکی را که در چند دهه گذشته اتفاق افتاده است را درک کنیم.
دلیل اینکه دلار نقش مهمی در اقتصاد جهانی دارد به سه عامل بازمی گردد: دلار نفتی، دلار به عنوان ارز ذخیره جهان و تصمیم نیکسون در سال 1971 مبنی بر اینکه دلار دیگر با طلا مبادله نمی شود. همانطور که حدس آن آسان است با تبدیل شدن دلار به ارز مبدا جهانی در اکثر نقاط جهان ترکیب این سه عامل با یکدیگر تبدیل به یک مشکل شد.
دلار، دلار نفتی و طلا
بزرگ ترین تغییر در جغرافیای سیاسی در 50 سال گذشته مسلما در سال 1973 و با توافق اوپک ایجاد شد. از آن به بعد عربستان سعودی و ایالات متحده فروش نفت را به صورت انحصاری با دلار انجام دادند. به ویژه، نیکسون با پادشاه عربستان سعودی مبنی بر اینکه سعودی ها تنها دلار را برای نفت و سرمایه گذاری بپذیرند، میلیاردها دلار اضافی را در حساب خزانه های آمریکا و سایر صندوق های مالی مبتنی بر دلار ذخیره کرد.
در عوض عربستان سعودی و سایر کشورهای عضو اوپک تحت حمایت نظامی ایالات متحده قرار گرفتند. این توافقی است که سبک مافیایی را یادآوری می کند: سعودی ها موظف هستند که تجارت خود با ایالات متحده را بر اساس شرایط و ضوابط دلار آمریکا برقرار کنند و در مقابل محافظت سخاوتمندانه ایالات متحده را دریافت کنند.
عامل دوم شاید حتی برای اقتصاد جهانی تعیین کننده تر باشد. دلار منبع ذخایر جهانی درنظر گرفته شد و از سال 1981 تا کنون نقش مهمی در سید ذخایر بین المللی صندوق بین المللی پول داشته است. نقش دلار به وضوح زمانی مشخص می شود که 40 درصد از صندوق های بین المللی جهان را به دست گرفته است درحالی که نقش یورو بین 29 تا 37 درصد بوده است. برای درک عظمت 40 درصدی دلار باید توجه کنید که علی رغم اقتصاد موفق و پویای چین، یوان تنها 10 درصد در بازار سهم دارد، سهم ین به 8,3 درصد رسیده و استرلینگ تنها 8,09 درصد سهم دارد. یکی از دلایلی که ایالات متحده را قادر کرده تا این حد در اقتصاد جهانی تاثیرگذار باشد نیاز سایر کشورها به دلار برای خرید نفت و سایر کالاهاست.
این استفاده ادامه دار از دلار تا کنون اثرات ویرانگری نیز در جهان داشته است. اول از همه، استفاده فراوان از ارز آمریکایی، همراه با تصمیمات نیکسون، یک استاندارد اقتصادی بر مبنای دلار ایجاد کرد که جایگزین استاندارد فلزات گرانبها مانند طلا شد که برای سال ها استاندارد اقتصاد جهانی را می ساختند. این امر موجب بی ثباتی سیستم های اقتصادی در سال های رکود اقتصادی آمریکا می شود. مثال این مورد را در سال های 2000 و 2008 شاهد بودیم که سیاست های فاجعه بار مالی ایجاد شد. در این دوره از نظام اقتصادی جهانی، ابزارهای مالی مانند سهام و ارواق بهادار جای کالاهای واقعی و ملموس مانند طلا را گرفتند. ایالات متحده برای نفع بردن از این شرایط می تواند حباب های مالی ایجاد کند. مساله ای که می تواند در روزهای بحران اقتصاد کل جهان را به مرز انفجار برساند. ایالات متحده خود را در موقعیت رشک برانگیزی قرار داده است که به سادگی و با چاپ مقادیر زیادی کاغذ بدون پشتوانه طلا کالاهای واقعی مبادله کند.
این توافقنامه اقتصادی اجازه داده است که واشنگتن به مزیت های استراتژیک در برابر مخالفان ژئوپولیتیک خود (در ابتدا اتحاد جماهیر شوری و در حال حاضر روسیه و چین) دست پیدا کند. ایالات متحده ظرفیت سرمایه گذاری نامحدودی دارد حتی باتوجه به بدهی عمومی نجومی این کشور. عامل بی ثبات کننده دیگر برای اقتصاد جهانی، توانایی واشنگتن برای جمع آوری مقدار زیادی بدهی عمومی بدون نیاز از نگران شدن در مورد پیامدها یا عدم اعتماد بازارهای بین المللی به دلار است. کشورهای دیگر خیلی ساده به دلار نیاز دارند.
دلار و جنگ
مشکل ایالات متحده در اواخر دهه 90 و زمان گشایش حکمرانی ایالات متحده در پی نابودی شوروی سابق ایجاد شد. هدف ژئوپلیتیک اعلام شده، دستیابی به هژمونی جهانی بود. با توجه به ظرفیت های نامحدود هزینه و ایدئولوژی بر اساس استثنا بودن آمریکا، تلاش سیاستگذاران پنتاگون و وال استریت به نظر در دسترس بود. عنصر کلیدی برای دستیابی به هژمونی جهانی، متوقف کردن چین، روسیه و ایران در ایجاد منطقه اوراسیای یکپارچه بود. برای چندین سال و به دلایل مختلف این کشورها تجارتی گسترده را با ایالات متحده برقرار کردند و در راه ایجاد قوانین اقتصادی یک سیستم مالی جعلی به نفع ایالات متحده قدم برداشتند.
چین نیاز داشت تا برای ادامه نقش خود برای تبدیل شدن به کارخانه ای جهانی همواره خرید و فروش خود را با دلار انجام دهد که این مساله خزانه آمریکایی ها را پر کرد. روسیه با پوتین سیاست دلارزدایی را آغاز کرد درحالی که باید قرض های خارجی خود را با دلار پرداخت می کرد. این کشور هنوز تلاش دارد با فشارهای اقتصادی کنار بیاید. روسیه امروز یکی از کشورهایی است که کمترین میزان بدهی خصوصی و دولتی به دلار را داراست. ایران که پس از انقلاب به طور مداوم با تحریم ها روبه رو بود تلاش زیادی کرده تا با پیدا کردن راه های پرداخت متفاوت از تنگنای دلار عبور کند. فاکتور تعیین کننده برای کشورهایی مانند چین و روسیه برای تغییر رویکرد بحران مالی سل 2008 بود. جنگ عراق در کنار سایر فاکتورها تجارت نفت با یورو را در منطقه غیرممکن کرد و این مساله به تقویت هژمونی مالی دلار در خاورمیانه منجر شد.
جنگ و ادامه حضور ایالات متحده در افغانستان جلوگیری از به هم پیوستن چین، روسیه و ایران برای ایجاد منطقه اوراسیا را برای ایالات متحده حیاتی تر کرد. به طور طبیعی استفاده بیشتر از دلار در جهان، قدرت نظامی بیشتری هم به ایالات متحده می دهد. به این ترتیب که پرداخت مخارج 6 میلیارد دلاری جنگ در افغانستان برای ایالات متحده ممکن شد درحالی که در شرایط مشابه برای کشورهایی مانند چین و روسیه هزینه ممکن برای مداخلی نظامی یک پنجم یا یک دهم این عدد است.
در خاورمیانه این روزها، سوریه، ترکیه، ایران و عراق به شکل فزاینده ای درحال همکاری برای ایجاد ثبات در منطقه هستند درحالی که با نیروی نظامی روسیه و اقتصاد قدرتمند چین حمایت می شوند. کره شمالی تهدیدهای نظامی ایالات متحده را نادیده گرفته است. تا چند دهه پیش هرگونه ایده برای بیرون رفتن از دلارهای نفتی تهدیدی مستقیم در برابر هژمونی جهانی ایالات متحده در نظر گرفته می شد و با پاسخ سخت نظامی روبه رو می شد. اما در سال 2017، با کاسته شدن از اعتبار ایالات متحده این کشورهای کوچک هستند که در کنار روسیه، چین و ایران از قدرت نظامی و توان اقتصادی لازم برای قرار گرفتن در برابر سیستم بنا نهاده شده بر اساس دلار را پیدا کرده اند. در سال های اخیر مشخص شده که بسیاری از ملت ها در برابر واشنگتن ایستاده اند و تنها راه خارج شدن از امپراطوری ایالات متحده، رها کردن تدریجی دلار است.
منبع: راشا اینسایدر/ مترجم: روزبه آرش
چهارشنبه 18,دسامبر,2024